آقا محمد صدراآقا محمد صدرا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره

محمد صدرا جان

اللهم عدتی ان حزنت... 😍

خدایا شکرت!

  خدا یا شکرت که عسلم خوب شد!   حدودا 5 روز بود که شبها توی خواب جیغ میکشیدی و   با چشم بسته اونقدر گریه میکردی که نفست میگرفت و سرفه میکردی!   نیم ساعت به نیم ساعت همین بساطمون بوود!   نه شیر میخوردی نه توی بغلم آروم میگرفتی نه هیچی !   هر چی به نبات و عرق نعنا و غذا و ....متوسل شدیم افاقه نکرد !   یکی میگفت سردیش کرده !یکی میگفت رودل کرده !یکی میگفت گرسنشه ضعف کرده!   هیچی هم نمیخوردی   معجون صبحت میموند روی دستم و مجبور میشدم باهاش خودم رو تقویت کنم!   همش هم در طول روز نق میزدی و دهنت رو باز میکرد...
29 دی 1390

بالاخره تموم شد!

اومدیم خونه جدید و همه چی رو به راه شد!الحمدلله!   فقط یه کم دیگه کار داریم!   بعد از 5 روز به خونه جدید عادت کرد پسرم !   خیلی اذیت شد!    دیگه از کنارش که میرم گریه نمیکنه! ...
23 دی 1390

10 ماهگی عسلم مبارک باشه!

      سلام عسلم ورودت رو به 11 ماهگی تبریک میگم! 2 ماه بیشترنمونده تا یک ساله بشی ! برای من به سرعت نور داره میگذره! هرروز که میگذره بزرگترو شیرینتر و خوردنی تر میشیو با بازیگوشی هات و صدای خنده هات فضای 3 نفره خونمون رو شاداب تر میکنی! امیدوارم تا الان خوب تونسته باشم برای تو مادری کنم و از این به بعد هم هرروز این مسئولیت رو بتونم بهتر و بهتر در قبال تو اجرا کنم !   گل زندگی قشنگمون! الحمدلله حالت بهتره . اون شب که تب کردی .....   صبح بردیمت اورژانس اطفال دکتر  گفت تب بالای 39 درجه،وی رو سی،و...
7 دی 1390

خدایا به کوچولوم کمک کن!

      الهی بمیرم مامان برات که اینقدر داغی از ساعت 3 بالای سرت بیدارم !   نمیدونم چرا تب کردی بیدارت کردم و بهت استامینوفن دادم    دست و روت رو شستم برات اسفند دود کردم شاید چشمت زده باشن!   خیلی داغ بودی ولی بازی میکردی با چشمای نیمه باز !   فدای شیطنت های عسلم بشم !   الان تبت اومده پایینتر ساعت 6:30 دقیقه صبحه!   اومدم اینجا تا خوابم نبره بتونم تبت رو کنترل کنم! ...
1 دی 1390
1